شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 481

1. هر که چون ما غرقهٔ دریا بود

2. واقف اسرار ذوق ما بود

3. در دو عالم هر که آن یک را شناخت

4. عارف یکتای بی همتا بود

5. مجلس عشقست و ما مست و خراب

6. صحبت رندان ما اینجا بود

7. دل به میخانه کشد عیبش مکن

8. میل دل دایم سوی مأوا بود

9. مبتلائیم و بلا را طالبیم

10. چون بلای خوش از آن بالا بود

11. چشم ما روشن به نور روی او است

12. این چنین چشم خوشی بینا بود

13. نعمت الله رند و سرمستی خوش است

14. گرچه با تنها بود تنها بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ
* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* بشوی اوراق اگر همدرس مایی
* که علم عشق در دفتر نباشد
شعر کامل
حافظ