شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 483

1. روح اعظم ذرهٔ بیضا بود

2. صورت و معنای جد ما بود

3. بنده خوانندش ولیکن سید است

4. موج گویندش ولی دریا بود

5. نکته ای از موج دریا گفته ایم

6. این کسی داند که او از ما بود

7. قول ما از عالم سفلی مجو

8. این سخن از عالم بالا بود

9. سر ببازد بر سر کویش به عیش

10. در سر هر کس که این سودا بود

11. نور چشمی در نظر پیدا شده

12. کی ببیند هر که نابینا بود

13. در گلستان شهادت روز و شب

14. سید ما بلبل گویا بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو سرو سهی گوژ گردد بباغ
* بدو بر شود تیره روشن چراغ
شعر کامل
فردوسی
* منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
* دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* از درون خستگان اندیشه کن
* وز دعای مردم پرهیزگار
شعر کامل
سعدی