شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 497

1. هرچه ما را می رسد از او بود

2. چون از او باشد همه نیکو بود

3. ز آفتاب حسن او هر ذره ای

4. روشنش بنگر که آن مه رو بود

5. ما به او موجود و او پیدا به ما

6. خود نباشد هر که او بی او بود

7. عاقبت معشوق بنماید جمال

8. عاشق ار چون ما به جستجو بود

9. می نماید رشتهٔ عالم دو تو

10. در حقیقت رشتهٔ یک تو بود

11. سر توحید است و نیکو یاددار

12. هر که داند بنده را آنجو بود

13. نعمت الله دنیی و عقبی گرفت

14. این و آن بی نعمت الله چو بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیام من که رساند به یار مهرگسل
* که برشکستی و ما را هنوز پیوند است
شعر کامل
سعدی
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
* به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
شعر کامل
حافظ