غزل شمارهٔ 506
1. چشم بینائی که بر او اوفتد
2. سر نهد بر پاش و بر رو اوفتد
3. هر که بر خاک درش افتد چو ما
4. مسکن او جای نیکو اوفتد
5. آفتابست او و عالم سایه بان
6. نور او بر ما و بر تو اوفتد
7. دل به دریا داده ایم و می رویم
8. آخر این کار تا چو اوفتد
9. رنگ و بوی اوست رنگ و بوی ما
10. گر سخن با رنگ و با بو اوفتد
11. بر سر کوی خرابات مغان
12. گر رسد مستی به یلهو اوفتد
13. نعمت الله ساقی سرمست ماست
14. برنخیزد هر که با او اوفتد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده