شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 520

1. نطق حیوان جمع کن تا آدمی حاصل شود

2. گر بیاید تربیت از کاملی کامل شود

3. جان تو از عالم علوی تنت سفلی بود

4. عاقبت هر یک به اصل خویشتن واصل شود

5. منبع هر دو یکی و مرجع هر دو یکی

6. لاجرم هر یک از این دو با یکی مایل شود

7. آفتاب روی او در مه چو بنماید جمال

8. ماه ما بر آفتاب روی او حایل شود

9. ما ز دریائیم و عین ما بود آب زلال

10. خوش حیاتی یابد از ما هر که او سائل شود

11. عالم ما در ازل او بود و باشد تا ابد

12. این چنین معلوم کی از علم او زائل شود

13. بلبل و گل چون که بنوازند ساز عاشقی

14. نعمت الله در گلستان این چنین قابل شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لاله رخساره بخون شوید و سیراب شود
* سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
* وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
شعر کامل
حافظ