شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 550

1. بلبل جان چو ساکن تن شد

2. مجلس کاینات گلشن شد

3. آفتاب وجوب رو بنمود

4. شب امکان چون روز روشن شد

5. گنج اسما نثار ما فرمود

6. نقد هر یک از آن معین شد

7. بود پیدا ولی نهان از ما

8. آمد اینجا به ما مبین شد

9. عین اول ظهور چون فرمود

10. واضح و لائح و مبرهن شد

11. جام گیتی نما چو صیقل یافت

12. حسن آمد به حسن و احسن شد

13. نعمت الله جمال را بنمود

14. نور او نور دیدهٔ من شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آتش سودایت دارم من و دارد دل
* داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
شعر کامل
رهی معیری
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* دور کن بوی ریا از خود که تا آزاده‌وار
* مسجد و میخانه را محرم شوی چون بوریا
شعر کامل
سنایی