شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 700

1. خوش درددلی دارم درمان به چه کار آید

2. با کفر سر زلفش ایمان به چه کار آید

3. دل زنده بود جانم چون کشتهٔ عشق اوست

4. بی خدمت آن جانان این جان به چه کار آید

5. عقل از سر مخموری سامان طلبد از ما

6. ما عاشق سرمستیم سامان به چه کار آید

7. عشق آمد و ملک دل بگرفت به سلطانی

8. جز حضرت این سلطان به چه کار آید

9. در خلوت میخانه بزمی است ملوکانه

10. روضه چو بود اینجا رضوان به چه کار آید

11. ماهان ز خدا خواهم با صحبت مه رویان

12. بی صحبت مه رویان ماهان به چه کار آید

13. با سید سرمستان کرمان چو بهشتی بود

14. بی نور حضور او کرمان به چه کار آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ
* در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟
* بس نیست ترا آنچه ز پرواز کشیدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
* خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
شعر کامل
حافظ