شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 709

1. عالم چو مثالی است که در آب نماید

2. یا نقش خیالی است که در خواب نماید

3. یا ظل وجودی است که موجود به جود است

4. همسایه در این سایه به اصحاب نماید

5. هر ذره ز خورشید جمالش که نموده

6. نوری است که در صورت مهتاب نماید

7. خوش جام حبابی است که پر آب حیاتست

8. از غایت لطف است که آن آب نماید

9. یک نقطهٔ اصلی است کتبخانه و فرعش

10. حرفی است که صد فصل ز هر باب نماید

11. ذات است و صفات است که محبوب و محبند

12. این هر دو محبانه به احباب نماید

13. در آینهٔ روشن سید نظری کن

14. تا نور ظهورش به تو از باب نماید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
* از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* بسان دانه نارست اندر زعفران غلتان
* زشوقش اشک رنگینم که بر رخسار می آید
شعر کامل
سیف فرغانی
* صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم
* به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
شعر کامل
حافظ