شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 717

1. رخت ما را به سراپردهٔ میخانه برید

2. آلت مجلس ما جمله به ساقی سپرید

3. ما چو غنچه به هوا جامهٔ خود جا کردیم

4. بعد از این خرقهٔ ما را به ملامت ندرید

5. عیب ما را مکنید ار شده ایم عاشق او

6. نور چشمست ببینید که صاحب نظرید

7. گر ز ما از سر مستی سخنی گوش کنید

8. از سر لطف و کرم از سر آن درگذرید

9. هر کجا نقش خیالی که ببیند دیده

10. معنی خوب در آن صورت زیبا نگرید

11. میل میخانه ندارید ندانیم چرا

12. مگر از ذوق می و مستی ما بی خبرید

13. بندهٔ سید رندان خرابات شوید

14. که به نزدیک سلاطین جهان معتبرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
* یا شبم کوتاه می‌بایست، یا عمرم دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی