شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 750

1. ساغر و می مدام در کارند

2. همدم عاشقان میخوارند

3. می پرستان مدام می نوشند

4. زاهدان زان خبر نمی دارند

5. خاکساران کوی میخانه

6. فارغ از نور و ایمن از نارند

7. سر زلف بتم پریشان شد

8. جان و دل در هوای زُنارند

9. منع رندان مکن که سرمستند

10. پند آنها بده که هشیارند

11. عاشقان سالها به سر کردند

12. تا دمی جام می به دست آرند

13. جان سید فدای رندان باد

14. که دل هیچکس نیازارند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
* زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
شعر کامل
حافظ
* دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان
* چندین دل صاحب نظرش دست به دامان
شعر کامل
سعدی
* روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
* در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست
شعر کامل
حافظ