شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 762

1. نعمت الله باز با ما وا رسید

2. چون که از ما بود با مأوا رسید

3. همچو قطره رفته بود از بحر ما

4. آمد آنجا باز با دریا رسید

5. مجلس عشقست و ما مست و خراب

6. کی تواند عقل اینجاها رسید

7. عشق بالایش بلائی خوش بود

8. این بلا ما را از آن بالا رسید

9. موج و دریا چون به هم آمیختند

10. عین ما گوئی به عین ما رسید

11. تا سر زلفش پریشان یافتیم

12. بر سر ما عالمی سودا رسید

13. داد سید حکم میخانه به ما

14. منصب عالی چنین ما را رسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست
* باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
شعر کامل
سعدی
* روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
* که دهم حاصل سی‌روزه و ساغر گیرم
شعر کامل
حافظ
* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی