شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 807

1. بشنو ای عاشق سرمست هوا را بگذار

2. رو به درگاه خدا آر و ریا را بگذار

3. دردمندانه بیا دُردی دردش در کش

4. ور تو را درد دلی نیست دوا را بگذار

5. گوشهٔ خلوت میخانه اگر می‌جوئی

6. عاشقانه به طلب هر دو سرا را بگذار

7. بر سر دار فنا نه قدمی مردانه

8. بلکه از من شنو و دار بقا را بگذار

9. فازغ از هر دو سرائیم خدا می‌داند

10. گر تو اینها طلبی صحبت ما را بگذار

11. کشتهٔ عشق حیات ابدی می‌یابد

12. گر مرا می‌کشد آن یار خدا را بگذار

13. بندهٔ سید ما از دو جهان آزاد است

14. چه کنی فقر و غنا فقر و غنا را بگذار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
* روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر زیر درخت گل باز آنی و بنشینی
* هر باد که برخیزد گل بر سر گل ریزد
شعر کامل
کمال خجندی
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام