غزل شمارهٔ 828
1. بیا به دیدهٔ ما روی یار ما بنگر
2. بیا به نور خدا پرتوی خدا بنگر
3. بیا و دُردی دردش ز دست ما برکش
4. بیا به درد دل و آن گهی دوا بنگر
5. نظر ز غیر فروبند و چشم دل بگشا
6. به مردمی نظری کن خوشی بیا بنگر
7. بیا بیا که تو بیگانه نیستی از ما
8. به آشنائی ما رو در آشنا بنگر
9. توئی و وعدهٔ فردا و روی او دیدن
10. ببین به چشم من امروز حالیا بنگر
11. اگر تو آینهٔ دل زدوده ای به صفا
12. نگاه کن تو در آئینه و مرا بنگر
13. چو سید ار تو ندیدی جمال او به یقین
14. بیا به دیدهٔ ما در جمال ما بنگر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده