شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 837

1. مه نقاب آفتاب است ای پسر

2. آفتاب مه نقال است ای پسر

3. شب چنین باشد ولی چون روز شد

4. روشن است و آفتابست ای پسر

5. می نماید عالمی در چشم ما

6. چون حبابی پر ز آبست ای پسر

7. ساقی ما کرد میخانه سبیل

8. لطف ساقی بی حسابست ای پسر

9. میر مستانیم و با ساقی حریف

10. این سعادت زان جنابست ای پسر

11. گر بخواهی هفت هیکل نزد ما

12. حرفی از ام الکتاب است ای پسر

13. نعمت الله در خرابات مغان

14. عاشق و مست و خرابست ای پسر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نان جو بر سفره ما گر نباشد، گو مباش
* نعمتی همچون زبان گندمین داریم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
* عشق محمد بس است و آل محمد
شعر کامل
سعدی
* منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
* دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
شعر کامل
خواجوی کرمانی