شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 854

1. نور روی اوست ما را در نظر

2. آینه بردار و رویش می نگر

3. یک وجود و صد هزاران آینه

4. آن یکی در هر یکی خوش می شمر

5. ذوق اگر داری درین دریا نشین

6. تا دمی از حال ما یابی خبر

7. گنج اگر جوئی بجو در کنج دل

8. چند گردی در پی زر در به در

9. آینه گر صد نماید گر هزار

10. می نماید آفتابی در نظر

11. سایه بان حضرت او عالم است

12. نور او می بین و در عالم نگر

13. دم به دم ساقی گرت جامی دهد

14. عاشقانه نوش کن می جو دگر

15. در خرابات مغان در نه قدم

16. عمر خود در پای خم می بر بسر

17. عشقبازی معتبر کاری بود

18. کار سید خود نباشد مختصر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم پوشیده می‌رانم که اسرارم نهان ماند
* اگر چه آتش سوزان به نی نتوان نهان کردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* نیلوفر ریاض ریاضت رخ من است
* از سیلی که می‌خورم از دست روزگار
شعر کامل
محتشم کاشانی
* ادب و شرم تو را خسرو مه رویان کرد
* آفرین بر تو که شایسته صد چندینی
شعر کامل
حافظ