شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 880

1. منم آئینهٔ حقیقت یار

2. گرچه باشد حقیقت آینه دار

3. نور چشم من است و در دیده

4. نیست جز روی خوب او دیدار

5. خانه خالی و یار در خلوت

6. لیس فی الدار غیره دیار

7. در خرابات عشق می گردیم

8. عاشق و رند و لاابالی وار

9. نتوان یافت در همه عالم

10. همچو من دردمند دُردی خوار

11. فارغ از محتسب گرفته شراب

12. آمده مست بر سر بازار

13. همدمم جام و محرمم باده

14. نعمت الله حریف و ساقی یار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید بر چرخ بنمود تاج
* زمین شد به کردار تابنده عاج
شعر کامل
فردوسی
* چو بخشایش پاک یزدان بود
* دم آتش و آب یکسان بود
شعر کامل
فردوسی
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ