غزل شمارهٔ 903
1. برو ای میر من به مال مناز
2. بیش از این سیم و زر به هم مگداز
3. تا کی آزار خلق می جوئی
4. مکن آزار ور نیابی باز
5. ور خماری و درد سر داری
6. با من مست کی شوی دمساز
7. سخنم ساقی است روح افزا
8. نفسم مطربیست خوش آواز
9. ملک من عالمی است بی پایان
10. و آن تو از ختاست تا شیراز
11. من به سلطان خویش می نازم
12. تو به تاج و سریر خود می ناز
13. نعمت الله پیر رندان است
14. گر مریدی به پیر خود پرداز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده