غزل شمارهٔ 910
1. خاک میخانه بر سر ما ریز
2. جام می را بگیر و بر ما ریز
3. بر در میفروش خوش بنشین
4. از سر هر دو کون هم برخیز
5. عین ما را به عین ما بنگر
6. قطره و بحر را به هم آمیز
7. بزم عشقست و عاشقان سرمست
8. تو اگر زاهدی ز ما پرهیز
9. فتنه در چار سوی جان افتاد
10. از هیاهوی عشق شورانگیز
11. عشق مست است و میزند بی باک
12. تیغ برّان و خنجر سر تیز
13. من سر سید است در دستم
14. به از این خود کجاست دست آویز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده