شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 921

1. رنج عشقی کشیده ام که مپرس

2. دُرد دردی چشیده ام که مپرس

3. در طریقی که نیست پایانش

4. بر و بحری بریده ام که مپرس

5. دیده ام صورتی که دیده ندید

6. معنئی را شنیده ام که مپرس

7. گفته ام نکته ای تو را که مگو

8. خط به حرفی کشیده ام که مپرس

9. بلبل مست گلشن عشقم

10. ز آشیانی پریده ام که مپرس

11. عاشق و رند و لاابالی وار

12. ازجهانی رسیده ام که مپرس

13. بندهٔ وا فروختم به بها

14. سیدی را خریده ایم که مپرس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* ز دریا بدریا سپاه ویست
* جهان زیر فر کلاه ویست
شعر کامل
فردوسی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی