شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 977

1. وقت آن آمد که ما را باز بنوازی به لطف

2. یک زمانی از کرم با ما بپردازی به لطف

3. حال ما گرچه خرابست ، از کرم معمور ساز

4. خوش بود گر ساز ما را باز بنوازی به لطف

5. گر چه بر خاک درم انداختی ای نور چشم

6. چشم آن دارم که از چشمم نیندازی به لطف

7. آفتاب عالمی و عالمی در سایه ات

8. لطف فرمائی و کار عالمی سازی به لطف

9. عشقبازی می کنی با ما ولی پنهان ز ما

10. این لطیفه گر که با ما عشق می بازی به لطف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد
* در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
شعر کامل
سعدی
* یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
* که سروهای چمن پیش قامتش پستند
شعر کامل
سعدی
* من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
* گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شعر کامل
فروغی بسطامی