شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 980

1. تن به جان زنده است و جان از عشق

2. در بدن روح ما روان از عشق

3. عشق داند که ذوق عاشق چیست

4. باز جو ذوق عاشقان از عشق

5. هر چه در کاینات موجود است

6. جود عشق است و باشد آن از عشق

7. عاشقان عشق را به جان جویند

8. عاقلانند غافلان از عشق

9. نعمت الله که میر مستان است

10. می دهد بنده را نشان از عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
* که دهم حاصل سی‌روزه و ساغر گیرم
شعر کامل
حافظ