شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 986

1. بیا که عاشق مستیم و همدمان موافق

2. بیار جام شرابی بده به عاشق صادق

3. دوای صاف نخواهیم دُرد درد بیاور

4. که جان خستهٔ ما راست دُرد درد موافق

5. حضور شاهد غیب است وسرخوشان موحد

6. سخن ز وحدت ما گو مگو حدیث خلایق

7. امیر بزم جهانیم و شاه ما ساقی است

8. چه جای لیلی و مجنون چقدر عذرا و وامق

9. برای دیدن یار است دیده ها همه بینا

10. ز بهر ذکر حبیب است زبانها همه ناطق

11. اگر نه مرد مجازی نگر تو از سر تحقیق

12. حقیقت همه حقست نزد اهل حقایق

13. درون خلوت سید وثاق اوست همیشه

14. اگرچه نیست خرابه در او نشیمن و لایق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
* به هواداری آن عارض و قامت برخاست
شعر کامل
حافظ
* قد نهال خم از بار منت ثمرست
* ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی