شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 999

1. دل صفهٔ صفاست و ما صوفیان دل

2. دل خلوت خداست و ما ساکنان دل

3. یار است در میان و منم در کنار جان

4. یار است در کنار و منم در میان دل

5. هر کس معانی دل و جان کی بیان کند

6. از جان ما شنو به حقیقت بیان دل

7. از اهل دل نشان دلم جو که در جهان

8. جزاهل دل کسی نشناسد نشان دل

9. عقلست در ولایت تن کارساز جان

10. عشقست در ممالک جان پاسبان دل

11. ای جان بیا و بادهٔ صافی ما بنوش

12. از دست ساقئی که بود خاص از آن دل

13. سید چو بلبلی است که در بوستان عشق

14. می سازد این نوای خوش از بوستان عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
* قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
شعر کامل
مولوی
* رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
* چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی