شاه نعمت‌الله ولی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

شمارهٔ 31

1. ابتدا کردم به نام آن یکی

2. در وجود آن یکی نبود شکی

3. یک وجود است و صفاتش بی شمار

4. آن یکی در هر یکی خوش می شمار

5. چشم احول گر دو بیند تو مبین

6. تو یکی می بین چو احول دو مبین

7. گر هزار آئینه دیدم ور یکی

8. آن یکی را دیده ام در هر یکی

9. علم او آئینهٔ ذات وی است

10. آئینه خود غیر ذات او کی است

11. او تجلی کرده خوش در آینه

12. می نماید آن یکی هر آینه

13. روی او بنگر به نور روی او

14. تا چو آئینه نماید روبرو

15. نوش کن جام حبابی پر ز آب

16. تا خبر یابی ز جام و از شراب

17. ما درین دریا به هر سو می رویم

18. آبرو داریم و نیکو می رویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می حرامست ولیکن تو بدین نرگس مست
* نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
شعر کامل
سعدی
* صحبت ناجنس آتش رابه فریاد آورد
* آب در روغن چو باشد می کند شیون چراغ
شعر کامل
صائب تبریزی
* آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
* آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود
شعر کامل
مولوی