شیخ محمود شبستریگلشن راز (فهرست)

شمارهٔ 32 - تمثیل در نمودهای بی‌بود

1. بنه آیینه‌ای اندر برابر

2. در او بنگر ببین آن شخص دیگر

3. یکی ره باز بین تا چیست آن عکس

4. نه این است و نه آن پس کیست آن عکس

5. چو من هستم به ذات خود معین

6. ندانم تا چه باشد سایهٔ من

7. عدم با هستی آخر چون شود ضم

8. نباشد نور و ظلمت هر دو با هم

9. چو ماضی نیست مستقبل مه و سال

10. چه باشد غیر از آن یک نقطهٔ حال

11. یکی نقطه است وهمی گشته ساری

12. تو آن را نام کرده نهر جاری

13. جز از من اندر این صحرا دگر کیست

14. بگو با من که تا صوت و صدا چیست

15. عرض فانی است جوهر زو مرکب

16. بگو کی بود یا خود کو مرکب

17. ز طول و عرض و از عمق است اجسام

18. وجودی چون پدید آمد ز اعدام

19. از این جنس است اصل جمله عالم

20. چو دانستی بیار ایمان و فالزم

21. جز از حق نیست دیگر هستی الحق

22. هوالحق گو و گر خواهی انا الحق

23. نمود وهمی از هستی جدا کن

24. نه ای بیگانه خود را آشنا کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترسم که مست و عاشق و بی‌دل شود چو ما
* گر محتسب به خانه خمار بگذرد
شعر کامل
سعدی
* تنی زنده دل، خفته در زیر گل
* به از عالمی زندهٔ مرده دل
شعر کامل
سعدی
* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی