غزل شمارهٔ 104
1. گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت
2. آتش به جای آب ز چشمم فشاند و رفت
3. آمد چو باد و مضطربم کرد همچو برق
4. وز آتشم زبانه به گردون رساند و رفت
5. برخاستم که دست دعایی برآورم
6. دشنام داد و راه دگر کرد و راند و رفت
7. از پی دویدمش که عنان گیریی کنم
8. افراشت تازیانه و مرکب جهاند و رفت
9. وحشی نشد نصیبم ازو تازیانهای
10. چشمم به حسرت از پی او بازماند و رفت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده