غزل شمارهٔ 107
1. تو منکری ولیک ، به من مهربانیت
2. میبارد از ادای نگاه نهانیت
3. میرم به ملتفت نشدنهای ساخته
4. وان طرز بازدیدن و تقریب دانیت
5. یک خم شدن ز گوشهٔ ابروی التفات
6. آید برون ز عهدهٔ سد سر گرانیت
7. نازم کرشمه را که سدم نکته حل نمود
8. بیمنت موافقت و همزبانیت
9. شادی التفات تو کارم تمام کرد
10. بادا بقای عمر تو و زندگانیت
11. ای شاهباز دوری ما از تو لازمست
12. گنجشک را چه زهرهٔ هم آشیانیت
13. جنبیدت این هوس ز کجا ای نهال لطف
14. کی اوفتاد رغبت میوه فشانیت
15. من از کجا و اینهمه نوباوهٔ امید
16. یارب که بر خوری ز درخت جوانیت
17. شاخ گلی کجاست بدین پاک دامنی
18. بیهوده سالها نکنم باغبانیت
19. سد نوبهار را ز تو آبست و رنگ و بو
20. دارد خدا نگاه ز باد خزانیت
21. وحشی پیاله گیر که دیگر حریف تست
22. کز خم به شیشه رفت می شادمانیت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده