وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 13

1. منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را

2. هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را

3. هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی

4. عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را

5. غیر گو از من قیاس کار کن این عشق چیست

6. می‌کند بیچاره ضایع روزگار خویش را

7. صید ناوک خورده خواهد جست، ما خود بسملیم

8. ای شکار افکن بتاز از پی شکار خویش را

9. با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد

10. من که در آتش نگردانم عیار خویش را

11. بادهٔ این شیشه بیش از ساغر اغیار نیست

12. بشکنیم از جای دیگر ما خمار خویش را

13. کار رفت از دست ،وحشی پای بستی کن ز صبر

14. این بنای طاقت نااستوار خویش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
* چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* من ندارم طالع از مقصود، ورنه بارها
* گل ز مستی تکیه بر زانوی بلبل کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ