وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. چیست قصد خون من آن ترک کافر کیش را

2. ای مسلمانان نمی‌دانم گناه خویش را

3. ای که پرسی موجب این ناله‌های دلخراش

4. سینه‌ام بشکاف تا بینی درون خویش را

5. گر به بدنامی کشد کارم در آخر دور نیست

6. من که نشنیدم در اول پند نیک اندیش را

7. لطف خوبان گرچه دارد ذوق بیش از بیش، لیک

8. حالتی دیگر بود بیداد بیش از بیش را

9. حد وحشی نیست لاف عشق آن سلطان حسن

10. حرف باید زد به حد خویشتن درویش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا دل نمی برم ز کسی، دل نمی دهم
* صیاد من نخست گرفتار من شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری
* گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
شعر کامل
مولوی
* کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
* شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
شعر کامل
محتشم کاشانی