غزل شمارهٔ 131
1. مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد
2. هر چند حسرت بیش شد شوق و محبت کم نشد
3. تخم امید ما از و نارسته ماند از بینمی
4. اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد
5. خوش بخت تو ای مدعی کاینجا که من خوارم چنین
6. با یک جهان بیحرمتی هیچت ز حرمت کم نشد
7. عمری زدم لاف سگی اما چه حاصل چون مرا
8. با اینهمه حق وفا خواری و ذلت کم نشد
9. وحشی از و بر خاطرم پیوسته بود این گرد غم
10. ز آیینهٔ من هیچگه گرد کدورت کم نشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده