وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 152

1. یک ره سؤال کن گنه بی‌گناه خود

2. زین چشم پر تغافل اندک گناه خود

3. زان نیمه شب بترس که در تازد از جگر

4. تاکی عنان کشیده توان داشت آه خود

5. دادیم جان به راه تو ظالم چه می‌کنی

6. سر داده‌ای چه فتنهٔ چشم سیاه خود

7. بردی دل مرا و به حرمان بسوختی

8. او خود چه کرده بود بداند گناه خود

9. درد سرت مباد ز فریاد دادخواه

10. گو داد می‌زنید تو میران به راه خود

11. زان عهد یاد باد کز آسیب زهر چشم

12. می‌داشت نوشخند توام در پناه خود

13. من صید دیگری نشوم وحشی توام

14. اما تو هم برون مرو از صیدگاه خود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی
* اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
* به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
شعر کامل
حافظ
* گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
* آتش چرا به خرمن پروانه میزند
شعر کامل
پروین اعتصامی