وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 170

1. ملک دل را سپه ناز به یغما آمد

2. دیده را مژده که هنگام تماشا آمد

3. تا چه کردیم که چون سبزه ز کویی ندمیم

4. گل به گلزار شد و لاله به صحرا آمد

5. پرتو طلعت یوسف مگرش خواهد عذر

6. آنچه بر دیدهٔ یعقوب و زلیخا آمد

7. غمزه‌اش کرد طمع در دل و چونش ندهم

8. خاصه اکنون که تبسم به تقاضا آمد

9. مژدهٔ عمر ابد می‌رسد اکنون ز لبش

10. صبرکن یک نفس ای دل که مسیحا آمد

11. منع دل زین ره پر تفرقه کردم نشنید

12. رفت با یک حشر طاقت و تنها آمد

13. باش آماده فتراک ملامت وحشی

14. که تو در خوابی و صیاد ز سد جا آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
* ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
شعر کامل
جامی
* هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
* پیداست نگارا که بلند است جنابت
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی