وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 171

1. اغیار را آسان کشد عاشق چو ترک جان کند

2. هر کس که از جان بگذرد بسیار خون آسان کند

3. ای دل به راه سیل غم جان را چه غمخواری کنی

4. این خانهٔ اندوه را بگذار تا ویران کند

5. جان صرف پرکاری که او چون رو به بازار آورد

6. بازار خوبان بشکند نرخ بلا ارزان کند

7. از بی سر و سامانیم یاران نصیحت تا به کی

8. او می‌گذارد تا کسی فکر سرو سامان کند

9. شد کعبهٔ دل از بتان بتخانه وحشی چون کنم

10. داغ رقیبانش اگر آتشگه گبران کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
* خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی
* ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه
* کس برنداشتست به دستی دو خربزه
شعر کامل
رودکی