وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. غلام عشق حاشا کز جفای یار بگریزد

2. نه عاشق بلهوس باشد که از آزار بگریزد

3. ببر، گر بلبلی درد سر بیهوده از گلشن

4. که گوید عاشق روی گلم و ز خار بگریزد

5. نباشد بی وفا گل بلکه مرغی بی وفا باشد

6. که چون گل را نماند خوبی رخسار بگریزد

7. بس است این طعنه از پروانه تا جاوید بلبل را

8. که رنگ و بوی گل چون رفت از گلزار بگریزد

9. چرا از نسبت خود عشق را تهمت نهد وحشی

10. کسی کز جور یار و طعنهٔ اغیار بگریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی
* در خرابات چه حاجت به مناجات من است
* دست برداشته دایم به دعا تاک آنجا
شعر کامل
صائب تبریزی
* مباش وقت سحر بی ستاره ریزی اشک
* که نور چهره گردون ز گریه سحری است
شعر کامل
صائب تبریزی