وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 218

1. چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

2. جفای او همه کس می‌کشد چرا نکند

3. فغان ز سنگدل من که خون سد مظلوم

4. به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند

5. چه غصه‌ها که نخوردم ز آشنایی تو

6. خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند

7. کدام سنگدل از درد من خبر دارد

8. که با وجود دل سخت گریه‌ها نکند

9. کشیده جام و سر بی‌گنه کشی دارد

10. عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند

11. به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل

12. اگر ز تیر تو پیکان به سینه جا نکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق جامه بر تن چاک میزد
* ز شوق او کله بر خاک میزد
شعر کامل
عبید زاکانی
* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی
* چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
* آشیان کردم تصور ،خانه صیاد را
شعر کامل
صائب تبریزی