وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 228

1. شده‌ام سگ غزالی که نگشته رام هرگز

2. مگسی ز انگبینش نگرفته کام هرگز

3. ز فروغ آفتابی شب خویش روز خواهم

4. که شبی ز خانه بیرون ننهاده گام هرگز

5. هوس پیاله خوردن بودم به خردسالی

6. که کسی نگفته پیشش ز شراب و جام هرگز

7. چو حدیث من بر آید کند آنچنان تغافل

8. که مگر به عمر خویشم نشینده نام هرگز

9. به رهت مقام کردم ، نگذاشتی مقیمم

10. به اسیر خود نبودی تو در این مقام هرگز

11. به شکنج طره او دل وحشی است مایل

12. که خلاصیش مبادا ز بلای دام هرگز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
* گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
شعر کامل
حافظ
* گر مزاج نخل و نحل از لطف او یابد مدد
* نیش او پر نوش گردد خار آن خرما شود
شعر کامل
سلمان ساوجی