وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 241

1. روزی این بیگانگی بیرون کند از خوی خویش

2. آشنای ما شود مارا بخواند سوی خویش

3. هم رسد روزی که در کار بد آموز افکند

4. این گره کامروز افکنده‌ست بر ابروی خویش

5. لازم ناکامی عشق است استغنای حسن

6. نیست جای شکوه گر میراندم از کوی خویش

7. چون پسندم باز فتراک تو ، زیر پا فکن

8. این سری کز بار او فرسوده‌ام زانوی خویش

9. سود وحشی چهره بر خاک درش چندان که شد

10. هم خجل از راه او هم منفعل از روی خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی
* سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن
شعر کامل
حافظ
* ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
* ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند
شعر کامل
حافظ
* کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
* پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
شعر کامل
سعدی