وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 261

1. مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ

2. رو که ما را به تو من بعد نه صلح است و نه جنگ

3. غمزه گو ناوک خود بیهده زن پس مفکن

4. که دل و جان دگر ساختم از آهن و سنگ

5. عذرم این بس اگر از کوی تو رفتم که نماند

6. نام نیکی که توانم بدلش ساخت به ننگ

7. بلبل آن به که فریب گل رعنا نخورد

8. که دو روزیست وفاداری یاران دو رنگ

9. آه حسرت نه به آیینه وحشی آن کرد

10. که توان بردنش از صیقل ابروی تو زنگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تن مسکین من بگداخت چون موم
* دل غمگین من بشکافت چون نار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی