وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 311

1. من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌کنم

2. گر سرم برداری از تن سرفرازی می‌کنم

3. با چنین تندی و بی باکی که آن عاشق کشست

4. آه اگر داند که با او عشقبازی می‌کنم

5. می‌کشد آنم که خنجر می‌زند وانگه به ناز

6. باز می پرسد که چون عاشق نوازی می‌کنم

7. ای عزیزان بار خواهم بست یار من کجاست

8. حاضرش سازید تا من کار سازی می‌کنم

9. همچو وحشی نیم بسمل در میان خاک و خون

10. می‌تپم و آن شوخ پندارد که بازی می‌کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* می کند باد صبا هر روز پیش از آفتاب
* مصحف خلق ترا از بوی گل تفسیرها
شعر کامل
صائب تبریزی
* چاره من مرهم کافوری صبح است و بس
* من که دارم بر جگر داغی ز هر اختر جدا
شعر کامل
صائب تبریزی