وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 313

1. سد دشنه بر دل می‌خورم و ز خویش پنهان می‌کنم

2. جان گریه بر من می‌کند من خنده بر جان می‌کنم

3. خون قطره قطره می‌چکد تا اشک نومیدی شود

4. وز آه سرد اندر جگر آن قطره پیکان می‌کنم

5. دست غم اندر جیب جان پای نشاط اندر چمن

6. پیراهنم سد چاک و من گل در گریبان می‌کنم

7. گلخن فروز حسرتم گرد آورد خاشاک غم

8. بی درد پندارد که من گشت گلستان می‌کنم

9. غم هم به تنگ آمد ولی قفلست دایم بر درش

10. این خانهٔ تنگی که من او را به زندان می‌کنم

11. امروز یا فردا اجل دشواری غم می‌برد

12. وحشی دو روزی صبر کن کار تو آسان می‌کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم کوته نظر در انتظار محشرند
* دیده روشندلان آیینه محشر بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری