غزل شمارهٔ 345
1. ز کویت رخت بربستم نگاهی زاد راهم کن
2. به تقصیر عنایت یک تبسم عذر خواهم کن
3. ره آوارگی در پیش و از پی دیدهٔ حسرت
4. وداعی نام نه این را و چشمی بر نگاهم کن
5. ز کوی او که کار پاسبان کعبه میکردم
6. خدایا بی ضرورت گر روم سنگ سیاهم کن
7. بخوان ای عشق افسونی و آن افسون بدم بر من
8. مرا بال و پری ده مرغ آن پرواز گاهم کن
9. به کنعانم مبر ای بخت من یوسف نمیخواهم
10. ببرآنجا که کوی اوست در زندان و چاهم کن
11. ز سد فرسنگ از پشت حریفان جسته پیکانم
12. مرو نزدیک او وحشی حذر از تیر آهم کن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده