وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 377

1. سبوی باده‌ای گویا به هر پیمانه‌ای خوردی

2. ندارد یک خم این مستی مگر خمخانه‌ای خوردی

3. نه دأب آشنایانست با هم رطل پیمودن

4. تو این می گوییا در صحبت بیگانه‌ای خوردی

5. نهادی سر به بد مستی و با دستار آشفته

6. به بازار آمدی خوش بادهٔ رندانه‌ای خوردی

7. به حکمت باده خور جانان بدان ماند که این باده

8. به بی باکی چو خود خوردی نه با فرزانه‌ای خوردی

9. شراب خون دل گرمی ندارد ورنه ای وحشی

10. تو می‌دانی چه می‌ها دوش از پیمانه‌ای خوردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم که گوشه میخانه خانقاه من است
* دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
شعر کامل
حافظ
* شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
* خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی
* ژاله از روی لاله دور مکن
* تا نسوزد ز شعله بستان را
شعر کامل
عراقی