غزل شمارهٔ 378
1. من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی
2. رقیبان را به قتلم شادمان کردی ، نکو کردی
3. به کنج کلبهٔ ویران غم نومیدم افکندی
4. مرا با جغد محنت همزبان کردی ، نکو کردی
5. ز کوی خویشتن راندی مرا از سنگ محرومی
6. ز دستت آنچه میآمد چنان کردی ، نکو کردی
7. شدی از مهربانی دوست با اغیار و بد با من
8. مرا آخر به کام دشمنان کردی ، نکو کردی
9. چو وحشی راندهای از کوی خویشم آفرین برتو
10. من سرگشته را بیخان و مان کردی، نکو کردی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده