غزل شمارهٔ 379
1. چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری
2. برو و بکش دو جامی که بسی ملال داری
3. دل تست فارغ از غم که شراب عیش خوردی
4. تو به عیش کوش و مستی که فراغ بال داری
5. تو نشسته در مقابل من و صد خیال باطل
6. که به عالم تخیل به که اتصال داری
7. به کدام علم یارب به دل تو اندر آیم
8. که ببینم و بدانم که چه در خیال داری
9. به ترشح عنایت غم باز ماندهای خور
10. تو که کاروان جانها به لب زلال داری
11. چه خوش است از تو وحشی ز شراب عشق مستی
12. که نه خستهٔ فراقی نه غم وصال داری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده