وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 381

1. چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی

2. نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی

3. ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر

4. چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی

5. چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری

6. چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی

7. همه خرقهٔ صلاحم شده خارخار و گل گل

8. ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی

9. بگذار درس دانش که نهایتی ندارد

10. ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی
* بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
* که تاب من به جهان طره فلانی داد
شعر کامل
حافظ