وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 387

1. من و از دور تماشای گلستان کسی

2. به نسیمی شده خرسند ز بستان کسی

3. در نظر نعمت دیدار و به حسرت نگران

4. دستها بسته و مهمان شده برخوان کسی

5. زیر بار سرم این دست بفرساید به

6. ز آنکه دستی‌ست که دور است ز دامان کسی

7. پادشاهان و نکویان دو گروه عجبند

8. که نبودند و نباشند به فرمان کسی

9. وحشی از هجر تو جان داد، تو باشی زنده

10. زندگی بخش کسی عمر کسی جان کسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر به چشم دل جاناجلوه های ما بینی
* در حریم اهل دل جلوه خدا بینی
شعر کامل
رهی معیری
* ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
* شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود
شعر کامل
اوحدی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی