غزل شمارهٔ 70
1. تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست
2. رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست
3. تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم
4. تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست
5. بیخی که بردمد گل عیشم ز شاخ او
6. از گلشن که رسته و آبش ز جوی کیست
7. داغی که روغنم بچکاند ز استخوان
8. با آتش زبانه کش شمع روی کیست
9. پای طلب که در رهش الماس گرد شوند
10. تقدیر سودنش به تک و پوی کوی کیست
11. دل را کمند شوق که خواهد گلو فشرد
12. آن پیچ و تاب تعبیه در تار موی کیست
13. وحشی علاج این دل و طبع فسرده حال
14. شغل مزاج گرم که و کار خوی کیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده