اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 170

1. کاسه چشم من از شوق گل رخسار دوست

2. لاله رنک از خون دل گشت و سیاهی داغ اوست

3. از دل لیلی چو بیرون نیست مجنون یک نفس

4. طعنه بر مجنون مزن با خویش اگر در گفتگوست

5. آرزوی خرمی هرگز نگنجد در دلم

6. در دل تنگی که من دارم چه جای آرزوست

7. صد هزاران داغ پنهان است بر جانم زهجر

8. بی جمالش دود داغی بر تنم هر تار موست

9. بسکه چون نار مزیده خورده یی خون مرا

10. غیر مشتی استخوان چیزی ندارم زیر پوست

11. گه فلک می گردد ای اهلی به کینم گه بمهر

12. نی بدشمن میتوان اورا گرفتن نی بدوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* خرمن بباد بر دهی از بهر گندمی
* وینم عجب که روضهٔ رضوان طلب کنی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد
* گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم
شعر کامل
سعدی