غزل شمارۀ 171
1. بلبل زسوز زار من آهنگ برگرفت
2. گل هم زخون دیده من رنگ برگرفت
3. خوش آنکه یار زهره جبین گشت ساقیم
4. آخر نهاد جام می و چنگ برگرفت
5. من ناتوانم از ره من کعبه مراد
6. رنج ره و مشقت فرسنگ برگرفت
7. آشفته ساخت چو سگ دیوانه ام رقیب
8. کز هر طرف که دید مرا سنگ برگرفت
9. جان بلاکش از تن اهلی چو رخت بست
10. صد گونه محنتش ز دل تنگ برگرفت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده