اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 172

1. مارا تنی چو صورت دیوار مانده است

2. چشم و زبان و دست و دل از کار مانده است

3. خواهم که بشکنم قفس تن که دور ازو

4. بیهوده مرغ روح گرفتار مانده است

5. از دیده یار رفت وزخون خشک شد مژه

6. زان گل که بود در نظرم خار مانده است

7. از زخم تیر غمزه او زنده نیست کس

8. وان هم که زنده است دل افکار مانده است

9. در عشق هرکه رشته جان بگسلد ز شوق

10. آن خود بدست بسته زنار مانده است

11. اهلی اسیر ششدر غم گشت چاره نیست

12. بیچاره نامراد بناچار مانده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
* ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است
شعر کامل
حافظ
* صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
* هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
شعر کامل
حافظ
* ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
* به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
شعر کامل
مولوی